کلمات کافی نیست برای توضیحش

تو ماشین نشستی داری اهنگ گوش میکنی
یهو یکیو کنار خیابون میبینی
خیلی اشناس
بهش خیره میشی داری
بهش نزدیک میشی
میبینی دستش تو دست ی غریبست
داره میخنده
خنده هاش واست آشناس
یهو تپش قلب میگیری ...
از کنارش رد میشی چشات میوفته تو چشاش
اونم تورو دید
شناخت
یهو خندش قطع میشه
ازش رد میشی میری
چشاتو میبندی
نفس عمیق میکشی
اما نمیشه کاریش کرد!!!
کسی که 2 سال عمرتو پاش گذاشتی الان با یکی دیگه خوشه
با یکی دیگه میخنده
دستاش تو دست یکی دیگست
بد داغون شدم بـــــد
نظرات 1 + ارسال نظر
farhad چهارشنبه 11 مرداد 1391 ساعت 21:27

yani ghabool daramet shadiiiid
in badtarin hesse jahane

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد