#100

من شنو ... امروز از راه ام اف تی به خونه :


I set fire to the rain
And I threw us into the flames
Where I felt somethin' die, ’cause I knew that
That was the last time, THE LAST TIME


adele - set fire to the rain


من نویس .... امروز خیلی خوب بود :


از اول صبح با اخم بیدار شدم ولی یهو یادم اومد که امروز تولدمه ... نیشم واز شد و بیا لبخند موهامو بهم ریختم و گذاشتم روی صورتم باشه و رفتم به سمت ام اف تی ... خوبی بود ... عیدی ای که از شهر کتاب گرفتم .... و بعد پیاده به سمت خونه .... عالی بود ... پیاده روی عالیی بودددد و من با ریتم ِ ریمیکس جدیدِ آهنگ رقصیدم توی خیابونا و بوق های ممتد ماشین ها و لبخند ِ من به تموم دنیا .... به تموم ِ آدمها .... و بعد یک دوشِ آبِ یخ و بعد هم که با آذ آذ و آقای م دار رفتیم فرحزاد و مهمونشون کردم باسه ی تولد و خوب بود .... شوخی های آذ آذ و حرص خوردن های م دار و خنده های من و قلیون ِ لیمو نعنا و درد شدید ریه ی الانم کاملا ارزشش رو داشت و دوباره خونه و یه عیدی ِ دیگه :) امروز خیلییییییییی خوب بود :) خیلی دوستش داشتم :)


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد