من شنو ... الان .... :
" هوس کردم بازم امشب
زیر بارون تو خیابون
به یادت اشک بریزم
طبق معمول همیشه
آخه وقتی بارون میاد
رو صورت یه عاشق مثِ من
حتی فرق اشک و بارون
دیگه معلوم نمیشه
امشب چشای من
مث ِ ابرای بهارِ
نخند به حال من
که حالم گریه داره
چرا گریه ام نمیتونه
رو تو تاثیری بذاره ؟
آره بخند
بخند
که حالم خنده داره !
این عشق یک طرفه من رو
کشونده تو خیابونا
نمیخوام توی خلوت
کسی دور و ورم باشه
نه پلکام روی هم میرن
نه دست میکشم از گریه
نه میخوام بند بیاد
نه چتری رو سرم باشه "
محسن یگانه - بخند
من نویس ... زیر پاییزی ترین بارون ِ آبان :
من باشم .... و بشینم توی ماشین.... و وایسم جلو همون کوچه ..... و یهو آهنگ ِ ( علی اصحابی - میشد که ) پخش بشه ... و بارون بگیره ......و تو نباشی .... و چقدر درد آور میشه .... که یهو همون شب ِ لعنتی توی ذهنم تکرار میشه با این تفاوت که تو نیستی .... و من زود خودمو جمع کنم و زود آهنگ ُ عوض کنم و از ماشین پیاده بشم و زیر بارون ِ تند ِ پاییزی وایسم و توی دلم بگم "خــــــــــــــــــــــــــــــدا " :)