من شنو ... امروز وقتی خوب بودم :
"من خیلی دلتنگم برای اون روزا
برای اون لبخندت
برای اون رویا
زمانُ برگردون به روزای بی غم
وقتی که دستامون گره میخورد تو هم"
ماهان بهرام خان - بی خوابی
من نویس ... منِ عاشق :
الان دقیق دو هفته هست من میخوام مدار بخونم و نمیذاره ... این مخ ِ بیحوصله ی من ... و من هی میندازمش پشت گوش و الان دارم با انگشتام حساب میکنم که من دیگه غیر امروز و جمعه وقت ندارم و شیطون ِ مخم تند تند میگه جمعه بخون ... لعنت به تو وجدان ِ کثیف :))
عاشق ِوقتیم که روی تختم یه وری خوابیدم و بابام با عصبانیت میاد سرم داد میزنه میگه دختره ی بی عقل ... کمرت میشکنه و منم خودمُ واسش لوس کنم و سرمُ بیارم بالا و با بغض نگاش کنم و اونم یهو دلش بسوزه و ماچم کنه ....
عاشق ِ وقتیم با مه Top شوخی شوخی دوست پسر پیدا میکنم و چند ساعت هی بهش میخندیم ... :))
عاشق ِ وقتیم که به م دار میگم BF پیدا کردم و اونم تو دلش بگه ای تف بهت دختره ی بی عقل ...
عاشق ِ وقتیم که میرم توی خیابون ِ ایران زمین ... دقیق سر پاتوق ِ "م" ممنوع وای میسم و صبحونه میخورم ...
عاشق ِ وقتیم که دیر بیدار میشم و بدو بدو توی خونه میدوام اینور و اونور و جای اینکه نگران ِ دیر شدن کلاسم باشم نگران ِ خط ِ چشمم هستم و بابام با حرص میگه بدوووووو .... پنج دقیقه دیگه کلاست دیر میشه و منم در حالی که لبامُ سرخ میکنم و مقنعه ام رو میندازم پشت گوشم یه ماچ ازروی کله اش میکنم و میگم نگران نباش بابایی .... من 5 دقیقه دیگه سر کلاسم و اونم با حرص میگه بیخود ... تند نریا و من میگم چشم و پنج دقیقه دیگه دانشگاهم:)))
عاشق ِ وقتیم که یه پایه دارم بریم کثیف ترین رستورانِ غرب برای کباب خوردن و بدون ِ هیچ تعارفی با هم کبابمونو تقسیم کنیم ... نه کسیه بگه این کارو کن .... نه کسیه که بگه اون کارو کن .....
معلومه خوشحالم یا ادامه بدم ؟؟؟