#10

من شنو ... ۳ ماه پیش .... پیشواز "م" ممنوع : 

 

 

" زوره 

  عشق تو زوره  

  احساس همیشه کوره 

  هرجا خودخواهی باشه 

  انصاف از اونجا دوره " 

شهرام شکوهی - اسیری 

من نویس .... " من چقد خر بودم " : 

 

یعنی واقعا بعضی از خاطرات  

و فکر بهشون 

منو واقعا قانع میکنن که بگم 

من چقدر خر بودم !  

بعد به خودم بگم که بابا تو که دیدی و سکوت کردی 

الان دیگه دردت چیه ؟!   

چرا غر میزنی ؟!

زور داره ها !  

این که دیدم و سکوت کردم  

گذاشتم خودش بفهمه اشتباه کرده ...

اشتباه میکنه (!)

ولی خب مث اینکه اصلا تو این فازا نبوده 

راس میگن تو دنیا با هر دستی بدی با هم دست پس میگیری !  

من هر غلطی که کردم 

هر اشتباهی

هر گناهی

هر بدیی که در حق هر کسی کردم 

به سرم اومد 

یعنی اگه خدا بخواد واسه "م" ممنوع استثنا قائل شه کلامون میره تو هم !  

نه اشتباه نکنید 

من خیلی خیلی هم ایشونو دوس دارم  یکمم بیشتر از خیلی

ولی حقشه !   

اصلا هرکسی هر کار اشتباهی که میکنه 

باید پای همه چیش وایسه 

مثل وقتی که آدم سیگار میکشه حق نداره گلایه کنه چرا نفس تنگی میگیره  

یا غذای زیاد میخوره و بگه چرا دلش درد میگیره !  

"م" ممنوع هم حق نداره از این قضایا مثل یه آدم خوشحال بدون هیچ ضربه ای بیرون بیاد !  

این اساس زندگیه !  

هه یاد اون شب میوفتم که توی دلم با حرص گفتم : " خدایا ، چرا ؟!  "  

البته دم خدا گرم خوب بهم فهموند "چرا " !  

بازم شکر !

 

+ خدا لعنت کند عطر هارو ، گاهی من رو یه جوری میبرن تو خاطرات (!)  که پیش خودم میگم دیگه عمرا ، عمــــرا بوی عطر کسیو به خاطر نمیسپرم ! 

 

امروز (14 مرداد ) سالگرد فوت حسین پناهی  : 

  

" میزی برای کار 

کاری برای تخت 

تختی برای خواب 

خوابی برای جان  

جانی برای مرگ 

مرگی برای یاد 

یادی برای سنگ 

و این بود زندگی ... " 

 

حسین پناهی - کتاب (سلام ، خدافظ ) - پیست