#26

 من شنو .... امروز ... خیلی خیلی توی فکر : 

 

"من به نبودنت عادت کردم 

عادت کردم و نمیشه که برگردم 

اگه دیروز یه جایی من و تو از هم بریدیم 

شاید فردا یه جایی دوباره بهم رسیدیم " 

امیر اسید - روزهای خوبم

من نویس ... "م"ممنوع های آدمها : 

اصلا آدم باید "م"ممنوع داشته باشه تا هر آهنگی که گوش داد یهو بره ته ته خاطره ها !‌ 

یعنی نمیشه آدم "م"ممنوع خودشو نداشته باشه که

مطمئنم همه هم یه "م"ممنوع دارن برای خودشون !  

مثل همون پیرمردی که امروز جلوی من توی خیابون راه میرفت و زیر چشاش خیس شده بود و توی دستش یه تیکه عکس پاره بود! ( دروغ چرا وقتی دیدم چشاش خیسه زود مسیرمو عوض کردم ... خیلی باید دلتنگ باشه آدم )  

یا مثل اون خانومی که چند وقت پیش توی اتوبوس کنارم نشست و بعد از دیدن من که داشتم با "م"ممنوع میحرفیدم لبخند زد و سر تکون داد و ساکت نشست و با بغض نگاهشو دوخت به پنجره تا به مقصد رسیدیم !  

اصلا مث داداش خودم که بعد از این همه سال دوست دختر داشتن هنوز چشاش دنبال همون دختر هست !  

یا حتی "م"ممنوع من !  

اونم یه "م"ممنوع داشت واسه خودش ... اونم همه چیو بهم زد واسه "م" ممنوعش ! 

یا حتی ب عزیزم که یه روز بهم گفت تو هم "م"ممنوع من میشی تا ابد  ! 

نمیدونم چرا امروز خیلی به این موضوع فکر کردم ... شاید بخاطر آهنگ جدید ( امیر اسید - روزهای خوب ) باشه که اینجوری به فکر رفتم !  

از اینکه اینقد درگیری فکری دارم خیلی کلافه ام .... خیلی خیلی !  

مخصوصا که امروز دو سه بار نزدیک بود برم زیر ماشینا !!!