من شنو ... از هلن بیزارم ولی این آهنگش قشنگه:
"فقط تو نیستی که شبونه رفتی
فقط تو نیستی که دروغ میگفتی
نمیدونم شاید یه روز که دور نیست
تو هم به حال و روز من بیوفتی "
هلن - فقط تو نیستی
من نویس :
آقا این چتری هایی که مامان جان مارو سفارشیدن که بزنیم بس روی مخ مبارک میباشند !
و استایل بی اعصاب مارو بهم میزنن و مارا به آدم بس شلخته تبدیل میکند !
و ما بسیار عصبی میشویم در خیابان و عینکمان را بالای سرمان میزنیم و به مثال این آدم های هنری (!)
و این استایل های رمانتیک به ما نمیخورد آقا جان !
نمیخورد مادر من !
این کارهای خفن به ما نمیخورد ما همان استایل بی اعصاب را میزنم بسیار هم خوب میباشد !
به درک که پیشانیمان خالی شده است و به درک که موهایمو ریزش دارد !
مو میخواهم برای چه !؟
وقتی قرار است همه را زیر شال و روسری پنهان کنم!
مو به درد عمه بزرگمان میخورد که تقی به توقی ابروهایش را به هم میکشد و دو سال به دوسال با ما قهر میکند (با اینجانب )
اصلا من نمیدانم چرا باید ما عمه داشته باشیم ؟!
نه عمه خوب است نه عمو !
به این موهای چتری بهم ریختمان قسم !
عمه خوب نمیباشد
راستی خودم عمه میشم !
نه حرفمان را پس میگیریم همه ی عمه ها بد میباشند الا این شخص شخیص بنده !
راستی من با یکی دارم آشنا میشم
هیسس !
تا اطلاع ثانوی نپرسید کیه !
خودم بهتون میگم بعدا !