#35

من شنو .... امروز .... پاتوق قدیمی ... دوستی قدیمی .... شبهای دریا

 

" این دل مال تو بــود 

اما از تو چه سود 

وای از رفتن تو 

از دنیای حســـود" 

شهرام شکوهی - دل دیوونه 

 

من نویس ... مفتخرم : 

 

نمیدونین چه حسی داره 

وقتی نشستی پشت میز 

بابات میاد 

دست میذاره روی شونت 

میگه بهتر افتخار میکنم دخترم

حس خوبیه  

خیلی !  

آدم ته دلش قند آب میشه 

و من از همینجا میخواستم به دوستای عزیز همکلاسی بگم 

"دوستان عزیز 

IN YOUR FACE "
بعله ....   

راستی به شماها گفتم چقدر از  

دانشگاهمون .... دانشجو هامون ..... استادامون  

بدم میاد ؟!  

بذارید بهتر بگم 

بیزارم ازشون !   

نگار خانومی خودِ خودِ خودم عکاس شدن 

و ما سوژه ی عکسهایش شدیم 

بعد از این تکه هایی از عکسهارا با رمز در این وبلاگ قرار خواهیم داد ... !   

گفته بودم خوب میشم 

خوب شدم 

نه خوبِ خوبا  

ولی خب بهترم 

خیلی بهترم 

دیگه من به عقب برنمیگردم