#40

من شنو .... توی یک مغازه در یک جای شلوغ شهر : 

 

I didn't want to lose you
Leave you with a broken heart
But wherever we are, we're miles apart
I know that we tried, but this is the last goodbye 

david cook - last goodbye 

 

من نویس .... عمق فاجعه درک نمیشود ... حتی برای خودم :  

 

داستان رو نذاشتم  چون نخواستم !   

عمق فاجعه امروز باعث خنده و شوخی ما شده است و ما با خواهر گرام از صبح با خنده و شوخی از این قضیه میگذریم و ما میترسیم اگر شوخی را ادامه ندهیم به دردی عظیم تبدیل شود و برود بنشیند روی تخت پادشاهی مخمان و ما بسیار بسیار عصبی تر بشویم . 

اصلا ما میترسیم که این شوخیها از جای دیگری بلند شود .... :)   

بگذریم ... خیالی نیست :)

 

باز ما نیت کردیم و دلار گرون شد ....  

به مدت دو هفته بخرید و ذخیره کنید و بعد از دو هفته بفروشید و سود کنید !