#50

من شنو ... هرسال ... هفته ی آخر شهریور :  

"دوباره کنار آب ، زیر ستاره هاییم  

خوشحال از اینکه تو بهترین سه ماه سالیم  

تنها مشکل اینه که تحت فشار خوابیم 

همه چی عالیه ولی اگه بذاره پاییز 

چرا میره جلو عقربه هی 

متنفرم از ته دل 

من از اول مهر " 

زدبازی - تابستون کوتاهه

من نویس ... یک مخ آماده ی تــَــرک : 

تو باید بخوای از دستش خلاص بشی ، یعنی مثلا بخوای ترکش کنی ، باید یه حرفی باشه ، یه حرکتی باشه که تو رو منع کنه ، مثلا بره توی مرکزی ترین قسمت مخت و تو انقد با خودت و همه لج کنی که قانع بشی که باید ، باید ، باید اونُ ترک کنی ، حالا که چی که هست ، عادت های روزانه ، آدمهای روزانه ، .... ! تو باید بخوای که ترک کنی  و راحت باشی ، وقتی بخوای همه چی آسون میشه  

 

شنبه ، ساعت 7 و نیم صبح (!) خدایی دوباره حس یه بچه مدرسه ای بهم دست داده :)) ... با اینکه از دانشگاه و همه چیش متنفرم ولی دلم تنگ شده :| ! خدایا مخ چت من ُ خودت نجات بده !

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد