#67

من شنو .... یک ریز .... از دیشب :  

 

" لباس چرم سیات 

خودت آروم  

تو نگاهت حرفِ زیاد 

زمان برگرده بیاد  

میبوسمت دوباره من 

یه جایی لب دیوار 

این شهر تا همیشه 

بوی مارو میده 

بیرونمون نمیکنه 

چون توی مارو دیده 

جای ما نیست توی قاب و شیشه 

این همه داستان عجیب قبل ما بوده 

پ َ لابد میشه " 

بهزاد لیتو FT  سامی بیگی  FT سیجل  - فوق العاده  

 

 من نویس ... مث ِ خیابون آرش ... شهرک ژاندارمری : 

 

مثِ اون آلوچه های کثیف و  مجله ی چلچراغ ، مثِ عفاف ، مثِ انارستان ، مث ِ نون بربری داغ ، مثِ کوچه پس کوچه های شهرک ، مث ِ عکس های دوران راهنمایی ، مث ِ ساندویچ های کثیف ، مثِ کلاه گیس ، مثِ تولد ، مث ِ خونه ی بازیگرا ، مثِ چیپس مزمز ، مثِ پفیلا ، مثِ نوشابه ، مث ِ من با موهای کوتاه ، Pani با زخم روی دستت ،  Manol  با موهای بهم ریخته ات  ، Fafa با ذهن ِ شنگولت ، مثِ صابونی و میرشفیعی و عزیز اللهی ،  مث ِ k750 ، مثِ همه ی خاطراتمون ثبت شدین :) توی ذهنم :) برای همیشه :)

شما سه تا ، برای من عزیزید ، خیلی خیلی :) مثِ من وقتی تو اوج تنهاییم شمارو داشتم و دارم :) شما سه تا با اینکه کم کم از زندگی ِ من حذف شدین ولی هنوز مثِ همون نیمکت ها و Mp01  عزیزید .... من هنوز خیلی خیلی دوستون دارم :)  !  

 

مکالمه ی من( - )  و Fafa ( + ) بعد از چهار ماه : 

 

+کجایی ؟ نیستی ، چیکار میکنی ؟ میدونی چقدر بهت زنگ و اس ام اس زدم ؟!

- هیچی ، ندیدم (!) زنگ زدی ، ندیدم (!) اس ام اس زدی !  

+ قرار بذار ببینمت !  

- وقت ندارم !  

+ باشه  

- باشه  ! کی آ بیکاری ؟  

+ هروقت بخوای 

- میام بریم بیرون ... خوب نیستم !  

+ منم :( !

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد