#75

من شنو .... سوم راهنمایی که بودم من ...  :


" توی آیینه خودت ُ ببین که چه زود ِ زود

توی جوونی غصه اومد سراغت پیرت کنه

نذار که تو اوج جوونی غبار غم

بشینه رو دلت یهو پیر و زمین گیرت کنه

منتظرش نباش دیگه اون تنها نیست

تا آخر عمرت اگه تنهای باشی اون نمیاد

خودش میگفت که یه روزی میذاره میره

خودش میگفت یه روز خاطرهاتونو میبره از یاد "

محسن یگانه - آخه دل ِ من


من نویس ... یک آدم ِ مصنوعی که تو باشی :


آره آقا ما اصلا خوشمون میاد این موهامونو بگیریم بکشیم تا این ابروهامون کنده بشه از جا و این مخ ِ بیمارمون از درد به خودش بپیچه ، ما خوشمون میاد این رژِ قرمزمونو بزنیم و ابروهامونو با اخم جمع کنیم و زول بزنیم تو چشای مصنوعی شما !

اصلا شما یک آدم ِ خیلی کاملی ، ابروهاتون خود به خود تتو شده و موهاتونم خدا دادی نسکافه ای هست و لباتونم مثِ یه متالیست سیاه ِ ! اصلا کی میگه شما دماغتون عملیه ؟ خیلی خیلی اشتباه کرده ، منم که روی دماغم علامت های بخیه مونده وگرنه شما که خیلی خیلی کاملی :) ، اصلا کی میگه لبای شما پروتز ِ ؟ بگو خودم روشنش کنم  ! عزیزم تو کوبیدی از اول ساختی چرا زرِ مفت میزنی ؟!

اصلا تو خوبی ... ما اصلا ِ اصلا خوب نیستیم ... ما خَز ... عادت داریم این گوشامونو از مقنعه بندازیم بیرون ... شما خیلی خیلی خوب و کاملی :) خدارو به خاطر آفریدن تو ِ بی نقص (!) متشکرم :)