#81

من شنو .... تیر ماه امسال .... بین ِ امتحانا ... با حس ِ تلخ ِ تنهایی :


" دلم بشکنه حرفی نیست

حقیقت رو ازت میخوام

بهم راحت بگو میری

حالا که سردِ رویاهام

نمیدونم کجا بود که

دلت رو دادی دست اون

خودت خورشید شدی بی من

منم دلتنگی ِ بارون

یه بار فکر منم کن که

دلم داغون ِ داغونه

تو میری عاقبت با اون

که دستام خالی میمونه

دلم بشکنه حرفی نیست

فقط کاش لایقت باشه

میرم از قلب ِ تو بیرون

که عشقش تو دلت جاشه


دلم بشکنه حرفی نیست

اگه تو یار و همراشی

ولی میشد بمونی ُ کمی هم عاشقم باشی

نمیدونم کجا بود که

دلت رو دادی دست اون

خودت خورشید شدی بی من

منم دلتنگ یه بارون


همه فکرش شده چشمات

گاهی دستاتُ میگیره

یه وقت تنهاش نذاری که

مثِ من میشه میمیره"

مازیار فلاحی - حرفی نیست


من نویس .... یک مدار ِ ساده از زندگی ِ من :


رسم ِ مدار ِ زندگی ِ من خیلی سخت نخواهد بود .... یه تعدادی باطری داریم و یه تعدادی مقاومت ... یه جاهایی خازن و یه جاهایی هم آمپر سنج برای اعصاب ِ بی اعصاب ِ من !

میشنم یکم مدار میخونم .... نمیخوام همه رو بذارم شب ِ امتحان بخونم ... خداییش دیگه توان ِ تیر ماه رو ندارم که سه شبانه روز نشستم درس خوندم و با بهترین نمره ها درسامو پاس کردم ... یعنی یه لج در آور برای زندگیم وجود نداره ... یکی که خیلی خیلی مهم باشه و خیلی خیلی لجم رو در  بیاره ... مثِ وقتی که سیگار ُ ترک کردم .... مثِ وقتی که تمرکزم روی درس و کلاسا رفت خیلی خیلی بالا .... من الان کلا بی برنامه هستم و کسی نیست که یکی بزنه تو سرم بگه هی لعنتی .... تو میتونی ... باید ثابت کنی میتونی ... !

و من تنهایی نشستم روی صندلی جلوی میز... اینورم لپتاپ .... جلوم گوشیا .... اونورم تبلت .... یه کتاب و یه کاغذ A4 جلوم و یه خودکار Zebra  و دارم سعی میکنم درس بخونم .... اولین مدار رو میکشم .... خب اول باید KCL حساب شه .... کدوم حلقه .... اِ یکی پی ام داد .... اِ فیلمه دانلود شد .... اِ یه viber message .... خب کجا بودم ؟ آها Ix نه این نیست... چرا حل نمیشه ... اَه دوباره مثبت و منفی هارو غلط حساب کردم .... لعنتی .... بیخیال ... بلدم .... سوال ِ بعدی .... و من چه ساده لقب بچه درسخون ( خر زن ) رو دارم از دست میدم .... بیخیال .... الکی خوشحالم ... چرا !؟؟ خداکنه الکی الکی از بین نره !