من شنو ... همینجوری :
" گاهی میگذرم از همه دنیا
مث قایقی از دل دریا
که یه لحظه چشاتو ببندی
بخندی .... ! "
مازیار فلاحی - آخرین نفس
من نویس ... عاشق پنهون کاری هاتم :) :
از صبح تماسهای ممتدت و جواب های کوتاهت به من و دنبالِ مامان بودنت و منو پیچوندن اینو نشون میده تو باز رفتی واسه یکی کادو بخری و خبر نداری و نمیدونی کی چی میخواد و باز دست به دامن بابا و مامان شدی .... وقتی میای و من میدونم تو پنج شنبه ها میری باشگاه و امروز خیلی خیلی زودتر میرسی خونه و دستت یه کیسه ی بزرگه و سعی داری حواس من رو به ساک ِ ورزشی جدیدی که خریدی پرت کنی و منم خودم ُ میزنم به اون راه و حواسمُ پرت میکنم به موهای بازم ... و تو زود میپری تو اتاقت و صدای کیسه میاد و تو بالاخره با یه ساکِ جدید آدیداست میای بیرون و به من نگاه میکنی و میگی خوشگله ؟ و منم لبخند میزنم و میگم خیلی شیکه ... مبارکه :) و توام فک میکنی من هیچی نفهمیدم ..... راستی داداشی ِمن ... دوست دارم :) خیلی .... :) :-*