-
#83
شنبه 29 مهر 1391 21:09
من شنو ... فقط به عشق ِ این تیکه از آهنگ : " عاشق دست پخت مادرمم اگرم سرد باشه مشکلی نیست در عوض یه ادویه ای میزنه که بکره تو هیچ رستورانی نیست و اسمش عشقه " هیچکس - عاشقم من نویس ... یک مهربون ِ واقعی : نشسته روی مبل و موهای تازه کوتاه شده اش هم مث ِ خودم فر فری شده و داره با عشق ِ دوران ِ جوانیش حرف میزنه...
-
#82
شنبه 29 مهر 1391 16:28
من شنو ... امروز توی راه : " خیال کردم یه عمر با من میمونه گمون کردم واسم یه هم زبونِ نگفته بود پی یه عشق دیگس که تحقیر بشم ُ دل بسوزونه نگفت به فکر فرصتی دوبارس برای دل بریدن فکر چاره اس نگفت به فکر تحقیر نگامه شکستن ِ غروری پاره پارس ! " محسن یگانه - خیال من نویس... یک آدم ِ بی منطق ِ منطقی : مث ِ وقتایی...
-
#81
جمعه 28 مهر 1391 20:46
من شنو .... تیر ماه امسال .... بین ِ امتحانا ... با حس ِ تلخ ِ تنهایی : " دلم بشکنه حرفی نیست حقیقت رو ازت میخوام بهم راحت بگو میری حالا که سردِ رویاهام نمیدونم کجا بود که دلت رو دادی دست اون خودت خورشید شدی بی من منم دلتنگی ِ بارون یه بار فکر منم کن که دلم داغون ِ داغونه تو میری عاقبت با اون که دستام خالی میمونه...
-
رندترین ساعت ِ دنیا
جمعه 28 مهر 1391 15:25
مثِ وقتایی که میشینم پای هر چیزی جز درس و منتظرم ساعت رند بشه برم سر ِ درس :)) ! الان از اون روزاس .... حس ِ درس نیست ...
-
#80
جمعه 28 مهر 1391 00:26
من شنو .... یک علم پیشرفته : " اگه یه روز بری سفر بری ز پیشم بی خبر اسیر رویاها میشم دوباره باز تنها میشم به شب میگم پیشم بمونه به باد میگم تا صبح بخونه بخونه از دیار یاری چرا میری تنهام میذاری ؟ " فرامرز اصلانی - اگه یه روز من نویس... با موسیقی متن 007 : دارم واکین دِد رو نگاه میکنم و هیجان توی وجودم موج...
-
23 دی ماه ِ 90
پنجشنبه 27 مهر 1391 16:01
همیشه توی هر وبلاگی که سر زدم بعد از آخرین پست ارسالی زود رفتم سر آرشیو و دی ماه سال نود رو باز کردم ... دوست دارم بدونم آدمها روز ِ 23 دی ماه 90 مثِ من کلی خاطره دارن ؟! یا نه فقط منم که استثنا هستم ... منم که این روز ُ با کمترین نقص یادمه ... یا هر روز ِ بعدش ! اصلا این حافظه ی خوب ِ من توی خاطرات خیلی خیلی کار دستم...
-
#79
پنجشنبه 27 مهر 1391 14:40
من شنو ... الان : "وقتی چشمات باز ِ بازن یا که چشمات خواب ِ خوابن وقتی گرمه وقتی سرده وقتی دنیا پر درده وقتی قلبم زیر پاته یا که بارون تو چشاته وقتی تلخی وقتی زهری وقتی با من میگی قهری به تو فکر میکنم ُ به تو فکر میکنم " محسن چاووشی - مترو من نویس ... یک انتخاب ِ دوم : اینکه همیشه انتخاب دوم هر آدمی بودم یه...
-
#78
چهارشنبه 26 مهر 1391 22:37
من شنو .... خیلی این آهنگ ُ دوس دارم : " یکی هم سن تو سوار ماشینه خدا بهت پوزخند میزنه میکنی با کینه دعا که منم میخوام مایهدار باشم عقده رو کنم ترکش دعا نکن بیاثره نمیکنن درکش میخوای بخوابی؟ تو بیداری کابوس ببین بیا با هم به این دنیا فحش ناموس بدیم " هیچکس - اختلاف من نویس ... زندگی ِ همه خانواده ها...
-
دیگه سفر تعطیله !!
چهارشنبه 26 مهر 1391 17:26
سلام ... اینجا تهران است ... با دلار 4000تومانی از شما خداحافظی میکنم :|
-
#77
سهشنبه 25 مهر 1391 18:50
من شنو ... به یاد ِ قدیم آ : " کاشکی تورو سرنوشت ازم نگیره میترسه دلم بعد رفتنت بمیره اگه خاطره ها یادم میارن تورو لااقل از تو خاطره هام نرو " محسن یگانه - بمون من نویس ... آشپزی مثِ من : اگه مث ِ این چینی آ یه زندگی ِ قبل از این زندگی داشتم ، فک کنم توی ِ زندگی ِ قبلیم یه آشپز ِ تموم عیار بودم :دی خیلی خیلی...
-
از ( مــریم ) فــ یـــ س جان :
دوشنبه 24 مهر 1391 23:07
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4 تنهــایـم ... اما دلتنگ آغــوشی نیستــم... خستــه ام ... ولـی به تکیـه گـاه نمـی اندیشــم... چشــم هـایـم تـر هستنــد و قــرمــز... ولــی رازی نـدارم... چــون مدتهــاست دیگــر کسی را "خیلــی" دوست ندارم...
-
#76
دوشنبه 24 مهر 1391 20:28
من شنو ... چند سال پیش ... توی سفر یزدی که مدرسه مارو برد : " اگه شونت تکیه گام ِ چرا من تنها شدم چرا من هر لحظه ام همیشه منم تنها با خودم ؟ یه تصور از عکس چشمات روی دیوار دلم چقدر قصه ام خنده داره چقد بیکار ِ دلم" محسن یگانه - نخواستم مکالمه ی من (-) و مامان (+) : + خیلی تنها شدی ، نمیخوای یکیُ پیدا کنی...
-
مامان ِ خوب ِ اینجانب :)
یکشنبه 23 مهر 1391 21:03
مرسی که بهترین مامان ِ روی کره ی زمینی :)
-
#75
یکشنبه 23 مهر 1391 17:29
من شنو .... سوم راهنمایی که بودم من ... : " توی آیینه خودت ُ ببین که چه زود ِ زود توی جوونی غصه اومد سراغت پیرت کنه نذار که تو اوج جوونی غبار غم بشینه رو دلت یهو پیر و زمین گیرت کنه منتظرش نباش دیگه اون تنها نیست تا آخر عمرت اگه تنهای باشی اون نمیاد خودش میگفت که یه روزی میذاره میره خودش میگفت یه روز خاطرهاتونو...
-
مث ِ همیشه ... من و تو درگیر یک مشکل :| !
شنبه 22 مهر 1391 23:22
تو برام غریبه ای ... خیلی خیلی ! من دیگه حتی صداتم یادم نمیاد ... ولی بخوای برگردی ... دوباره آشنا شیم .... باید بخوای .... من خواسته هامو قبلا گفتم .... تو اگه من ُ با تموم ِ نامردیا و آدم فروشی هام میخوای .... آشنا شو .... من هم میشم همون دخترک ِ مو کوتاهی که روزی عاشقش شدی :) قبول ؟!
-
.... !
شنبه 22 مهر 1391 21:15
هییی .... یادش بخیر .... منم یه آلبوم ِ اینجوری داشتم ..... یادته ؟؟؟؟
-
#75
شنبه 22 مهر 1391 20:17
من شنو ... یک دوشمبه .... خیابونای ستارخان ... چقدر دلم میخواست میتونستم با این آهنگ اون روز گریه کنم ... جدی شما دخترا چجوری گریه میکنید ؟ : " بریدم شکستم گرفتار عشق تو بودم نموندی گذشتی که آتیش بگیره وجودم دیگه تمومه تورو ندارم یه دست دیگه اومده تو دست تو دلم شکسته تو که میدونی چقد دلم میخواست بهت بگم نرو آخه...
-
#74
شنبه 22 مهر 1391 01:09
من شنو ... امروز .... وقتی که درس میخوندم : " اون دوتا مست چشات من ُ خوابم میکنه ذره ذره اون نگات داره آبم میکنه داره میره دلم واسه مخمل نگات همه رنگی ُ شناختم من با اون رنگ چشات " ابی - مست چشات من نویس ... "من همسرش هستم" : اصلا قبول نیست ... که من برم اونجای قدیمی ...دقیقا روی همون صندلی بشینم و...
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 20 مهر 1391 22:21
Normal 0 false false false EN-US X-NONE AR-SA MicrosoftInternetExplorer4 ای کاش وقت رفتن چیزی جا می گذاشتی مثلا خیالی ، خاطره ای ، لحظه ای ، لحظه ای که بدون آن زندگی کردن نمی توانی آنگاه ، ممکن بود ، شاید ، بر می گشتی ای کاش ، بر می گشتی امین منصوری
-
#73
چهارشنبه 19 مهر 1391 21:51
من شنو ... پارسال ... همین موقع ها : " یه جای آروم و خلوتُ ساکت کنار لک لکا لم میدیم تو ساحل یه قلعه میسازیم ماها با شن و ماسه همه چی خوبه ، خوبه ، خوووووبه ! " 25 band - یه باد خنک من نویس ... بعد از یک خواب ِ خوب ِ پاییزی : اشتباه کردم ... و من اعتراف میکنم که پشیمون هستم و میخواهم عوض بشم اما این زخمِ...
-
#72
چهارشنبه 19 مهر 1391 04:09
من شنو ... اینو "م" ممنوع بهم داد ... هنوز حفظمش :( : "اگه پرسید ازت هنوز تو فکرمی بخند بِش بگو یه تجربه بودم همین اگه پرسید تاحالا واسه من گریه کردی بگو نه ولی بگو گریه کردم برگردی حواست نیست به این حالی که من دارم حواست نیست که من چقدر دوست دارم حواست نیست همش گریه شدم کارم نفهمیدی من اونم که تورو...
-
نوشته های یک احمق ...
سهشنبه 18 مهر 1391 23:01
دلتنگی برای کسی که برای دیگری رفته ... حماقت محض است !
-
#71
سهشنبه 18 مهر 1391 11:48
من شنو ... الان : " دل هیشکی مثِ من غربت اینجا رو نداره دیگه حرفای علاقه ، همه مردن تو دلم " سیاوش قمیشی - غربت من نویس ... یک همبازی :) : مثِ وقتی که تو میای میگی " بیا بازی " و من میگم" من بگم چی" و تو زوود مثِ بچه های شش ساله زود میگی" نه ، من میگم" و من خنده ام میگیره یادم...
-
#70
دوشنبه 17 مهر 1391 19:19
من شنو ...الان .... بعد از مدتها ... محسن یگانه : " موندم از کجا شروع شد که تورو دوباره دیدم هنوز از راه نرسیده ته قصمون رسیدم یکی جز من تو دلت بود واسه این بود برنگشتم وقتی لبخندتو دیدم حتی از خودم گذشتم این فداکاری من رو دیگه جز من کی میدونه جز تویی که خوبیامو دیگه یادت نمیمونه شاید اصلا دیگه یادت بره که مثِ...
-
خواب خواب خواب .... !
دوشنبه 17 مهر 1391 10:40
من از این جور خواب ها متنفرم ... دیگه به خوابم نیا لعنتی :|
-
س.ق !
دوشنبه 17 مهر 1391 00:44
تو حق نداری بیای بگی فُلانی چون نمره اش بیشتر شده با استاد سَر و سِری داشته ، تو حق نداری پشتِ آدمی که سعی میکنه نامریی باشه و سعی میکنه دنیاشُ از بقیه جدا کنه ... شما حق ندارید پشت کسی حرف بزنید که .... :| کاش حداقل اهلش بودم ... کاش :|
-
#69
یکشنبه 16 مهر 1391 21:09
من شنو ... تو ماشین ِ نگار خانومی .... البته گوشی من :دی : " بودنت هنوز مثِ بارونِ تازه و خنک و ناز و آرومه حتی الان از پشت این دیوار که ساختن تا دوستت نداشته باشم" ناشناس - پرتقال مکالمه ی من(-) و نگار(+) : +روزای خالیت کیاست؟ - دوشمبه ، سه شمبه ، پنجشنبه ! + ایول بریم عکاسی - بریم :)! من نویس ... همه ی...
-
از ( کیمیا ) از فـــ یـــ س جان :
یکشنبه 16 مهر 1391 14:01
باور کـــن! نه درگیر ِ تـــو شده ام و نه حسی دارم به تـــو اصلا می خواهی همه چیـــز را برگردانم به روز اولش؟ تـــو یکـــ دوستـــ معمولی شـــوی و مـــــــــــــــن ، نه ! ممکـــن استـــ دوباره عاشقتـــ شـــوم لعنتی...!
-
#68
شنبه 15 مهر 1391 21:12
من شنو ... به یک بی غم ِ روزگار .... : " من همینم که میبینی نه قندم نه شیرینی حالت رو بد میکنم میتونی کنارم نَشینی " سینا حجازی - رنگ من نویس ... لعنت : لعنت به تنهایی ، به وقتی که من با سردردم داره مبارزه میکنم و تند تند جواب میدم ، به وقتی که سرم گیج میره ، به وقتی که از کلاس بیرون میزنم ، به وقتی که موهام...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 15 مهر 1391 00:05
از تــو کــه دور می شــوم، کــوچــه کــه هیــچ، گــاهــی اتــوبــان هــم بــن بســت اســت! مــن رودخــانــه ای را می شنــاســم کــه بــا دریــا قهــر کــرد و عــاشقــانــه بــه فــاضــلاب ریخــت . . . "سید مهدی موسوی "